پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

فلسفه عزاداری

 

فلسفه عزاداری 

چکیده

جزوه ای که پیش رو دارید پیرامون ماهیت عزاداری ، فلسفه ی عزاداری و ثمرات عزاداری است و در پایان هم روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام درباره عزاداری آمده است را بیان نموده ام. انشاء الله مورد رضایت حق تعالی باشد.

مقدمه

در حدیث شریف نبوی که شیعه و سنی آن را روایت نموده اند پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله فرمودند: « حسین منی و انا من حسین» (1).
یعنی: ( حسین از من ، و من از حسینم).

این حدیث دارای دو بند است:

بند اول: «حسین منی » این قسمت واضح و روشن است.
زیرا امام حسین علیه السلام فرزند دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و نوۀ آن حضرت است.
بند دوم: « و انا من حسین» علماء این بند را چنین معنی کرده اند که: بقاء رسول خدا صلی الله علیه و آله به بقاء دین او «اسلام» است . و بقاء اسلام مرهون جهاد امام حسین علیه السلام و فداکاری او در راه خدا است.
اگر جریان عاشوراء و فداکاری امام حسین علیه السلام و یاران، و اهل بیتش در راه اسلام نبود، بنی امیه قرن ها پیش ، اسلام را از بین برده بودند!
روی این حساب است که بقاء پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از حسین علیه السلام است.
بنابراین حسین علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرزند اوست.
و پیامبر صلی الله علیه و آله از حسین علیه السلام است که بقاء حضرتش از اوست.
همان گونه که دانشمندی بزرگ در این باره گفته است:
« الاسلام محمدی الوجود ، و حسینی البقاء ».
یعنی: « پیدایش اسلام از محمد صلی الله علیه و آله و بقاء آن از حسین علیه السلام است».
از این رو ما درک می کنیم که بقاء اسلام در عصر حاضر نیز بستگی به حمایت از نهضت امام حسین علیه السلام و زنده نگاه داشتن انقلاب آن حضرت ، هر چه با شکوه تر برگزار کردن مجالس سوگواری و عزاداری حضرتش دارد. و زنده نگاه داشتن نهضت آن حضرت جز با پاسداری از شعائر حسینی که برنامۀ شیعیان در هر کجا از جهان پهناور در ایام عاشورا و دیگر ایام است ، امکان پذیر نیست.
زیرا شعائر حسینی یک نوع ممارست عملی و همه جانبه از داستان عاشوراء و فاجعۀ کربلا و فداکاری حضرت امام حسین علیه السلام در راه دین است. و این شعائر است که در وجود انسان ها روح حسینی و اسلامی را زنده می سازد.
اگر این شعائر متروک شود انقلاب حضرت بدست فراموشی سپرده خواهد شد، و بدنبال آن اسلام از بین خواهد رفت.
با این بررسی مختصر به این نتیجه می رسیم که برگزاری مجالس عزاء حسین علیه السلام همه ساله و در هر منطقه یک نوع واجب کفائی است.
و در گذشته بعضی از بزرگان فقهاء و مجتهدین به وجوب آن فتوی داده اند.
و علت وجوب آن هم روشن شد که بقاء اسلام مرهون نهضت امام حسین علیه السلام و بقاء نهضت آن حضرت تنها با شعائر حسینی است، بنابراین با بر پا داشتن شعائر حسینی سبب بقاء اسلام است.
و شاید معنی واقعی فرمودۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمودند:
« حسین منی و انا من حسین» همین باشد که اشاره شد.
سوگواری سیدالشهداء علیه السلام از شعائر الهی است
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:
«و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب».(2)
یعنی: هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد آن نشانۀروح تقوی است.
«شعائر جمع شعیره به معنی علامت است».
یعنی: هر کس نشانه های الهی را بزرگ دارد نشان از تقوای روح است. و نشانه های خدا: هر چیزی است که انسان را به سوی خدا راهنمائی کند.
پس نماز جزء نشانه های خدا است ، نماز جماعت از نشانه های خدا است، حج از نشانه های خدا است.
پیامبر و امام از نشانه های خدایند، بزرگداشت آنان، بزرگداشت نشانه های خدا و زنده نگاه داشتن یاد و راه و روش آنان، همه از نشانه های خداوند است.
بنابراین ، ذکر مصیبتهای حضرت سید الشهداء علیه السلام و بر گزاری هر گونه عزاداری آن حضرت جزء شعائر الهی و نشانۀ خداوند است، زیرا این مجالس و یادبودها است که مردم را به سوی امام حسین علیه السلام و در واقع به سوی اسلام فرا می خواند، و این مجالس تعظیم شعائر و نشانۀ تقوای روح است.
و از این رو است که تمامی مراجع تقلید و فقهاء در طول تاریخ شیعه به رجحان اقامۀ شعائر حسینی و استحباب برگزاری آن فتوی داده و همواره بر هر چه با شکوهتر شدن آن تاکید داشتند.

فصل اول : تعریف ماهیت عزاداری

تعریف عزاداری

عزاء در لغت به معنای شکیبائی کردن، شکیبائی در مصیبت، سوگواری، تعزیت سوگ و ماتم می باشد(2).
و هم چنین به معنای سنگینی ، وقار، متانت، تسلی، غمگساری، دلداری و مراسم عزاداری می باشد(3).
و در لغت نامه دهخدا آمده است که: عزا گرفتن به معنای زاری و شیون کردن و به حالت ماتم زدگان در آمدن و برای سوگ و مصیبت، لباس در بر کردن و به معنای اقامه سوگواری به سبب مرگ کسی است(4).

ماهیت عزاداری

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: « ان الله تبارک و تعالی: اطلع الی الارض فاختارنا و اختار لنا شیعه ینصروننا یفرحون لفرحنا یحزنون لحزننا یبذلون اموالهم و انفسهم اولئک منا و الینا».
خداوند روی کره زمین، ما را انتخاب کرد و برای ما شیعه را انتخاب کرد. شیعیان ما علامتشان این است که ما را نصرت و یاری می دهند، برای شادی ما جشن می گیرند، برای غم ما غمناکند). روز عاشوراء خرج (می کنند) ، عید غدیر خرج (می کنند) ، اینهائی که به عشق اهلبیت علیهم السلام شادند و به عزای اهل بیت (ع) غمناکند و ... اینها از ما هستند و به سوی ما می آیند(5).
عزاداری نوعی مودت است مثل این که کسی گلی به ما بدهد و ما باید از او تشکر کنیم، پیامبر (ص) ما را از بت پرستی و آتش پرستی و خرافه پرستی، نجات داد و مسلمان شدیم، مزد پیغمبر(ص) چیست؟
پیغمبر (ص) فرمود: که من هیچ مزدی نمی خواهم، تنها مزدی که من می خواهم الموده فی القربی (6) است، مزد من فقط این است که اهل بیت من را دوست داشته باشید. و پیامبر (ص) در جای دیگر می فرماید: مزدی که من می خواهم این است که در راه خدا بروید : « الا من شاء اتخذ الی ربه سبیلاً» (7) حال با توجه به دو آیۀ فوق که حضرت در یک جا می فرمایند: مزد من فقط راه خدا است . و در جای دیگر می فرمایند که: مزد من فقط مودت اهل بیت(ع) است از این رو باید گفت: راه خدا جز راه اهل بیت (ع) و مودت آنها نیست.

ریشه های عزاداری در قرآن

از نظر قرآن ، عزاداری ریشه هائی دارد. اولین روضه خوان ، خود خداوند است.
خداوند در سوره بروج آیات 4 تا 8 می فرماید:
« قتل الاصحاب الاخدود، النار ذات الوقود، اذ هم علیها قعود و هم علی ما یفعلون بالمومنین شهود و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید».
مرگ بر اصحاب اخدود، اصحاب اخدود کیانند؟ (کسانی هستند که) گودالی کندند و مومنین را (داخل گودال) ریختند و سوزاندند و (خودشان) بالای گودال تماشا می کردند. قرآن می فرماید: (که این مومنین) فقط به جرم این که مومن بودند سوخته شدند. قرآن (در اینجا) روضه ی سوخته شدن این مظلومین مومن را می خواند. پس اولین روضه خود قرآن (خوانده) است.
( اولین روضه خوان سید الشهداء هم جبرئیل می باشد آن موقعی که حضرت آدم (ع) خدا را به اسمای پنج تن قسم داد).
قرآن می فرماید: « و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر» چه پیغمبرانی بودند و چه یاران مخلصی داشتند این یاران مخلص، تلاش و جهاد می کردند، خسته نمی شدند، سست نمی شدند و تا آخرین نفس و تا آخرین تیر خود قیام کردند یعنی قرآن دارد از ایثار آنها تعریف می کند(8).
قرآن می فرماید: « واذکر فی الکتاب ابراهیم» ابراهیم فداکاری کرد و تو ای پیغمبر ماموری یاد ابراهیم (ع) را گرامی بداری(9).
« و اذکر فی الکتاب مریم » ای پیغمبر! تو ماموری که نام مریم و سخن هائی که به او چسبیده شده بیان کنی(10).
قرآن روضه می خواند و می گوید: « اذ الشمس کورت واذ النجوم انکدرت و اذا البحار سجرت و اذا العشار عطلت و اذا الوحوش حشرت (11) »
روز قیامت که نور خورشید گرفته می شود دریاها به جوش می آید و مردم پا به فرار می گذارند، آن روز « اذا الموده سئلت بای ذنب قتلت» (12) سئوال می شود که به چه گناهی این مظلوم را کشتید؟ پس در سوره شمس هم روضه خوانده شده است.

فصل دوم : فلسفۀ عزاداری ( چرا باید عزاداری کرد)؟

1- زنده نگه داشتن مکتب اسلام

ائمه طاهرین (ع) نور واحد هستند و هدف آنها یکی است؛ که عبارت است از تلاش و کوشش ، نثار و ایثار، برای احیای دین و روشن نگه داشتن چراغ مکتب. از این رو نگه داشتن نام و یاد هر کدامشان ، باعث زنده ماندن اصل مکتب الهی است. لیکن سالار شهیدان(ع) خصوصیتی دارد که زنده نگه داشتن نام و یاد او ، تاثیر بسزائی در زنده نگه داشتن مکتب اسلام دارد(13).
روضه ی سید الشهداء (ع) برای حفظ مکتب سیدالشهداء (ع) است. آن کسانی که می گویند روضه ی سید الشهداء (ع) را نخوانید، اصلاً نمی فهمند مکتب سید الشهداء (ع) چه بوده و نمی دانند این گریه ها و این روضه ها این مکتب را حفظ کرده (است). الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، این روضه ها، این مصیبت ها و این سینه زنی ها ، ما را حفظ کرده اند(14). آنها توصیه کردند که عزای حسین بن علی (ع) باید زنده بماند، برای این بود که هدف حسین بن علی (ع) مقدس بود. حسین بن علی(ع) یک مکتب را بوجود آورد، می خواستند مکتبش زنده بماند(15). اصلاً حضرت سیدالشهداء (ع)چه احتیاجی به گریه (ما) دارد (اینکه) ائمه (ع) این قدر اصرار کردند به این که مجمع داشته باشید، گریه بکنید ، چه بکنید، برای این است که این مذهب، ما را حفظ می کند(16).

2- دعوت به دین

سوگواری برای اهل بیت (ع) دعوت گاهی است به سوی دین، به نیکوترین وجه و بهترین برنامه و سلاحی برای اسلام است که خواب آلودگان را بیدار می کند و نادانان را از مستی به هوش می آورد و جان های تشنه را سیراب می کند و در دل ها اثر می گذارد ونشانه های رسالت آیات اسلام، دلائل دین، حجت های مسلمانان، روش پیامبر(ص)، خصلت های علی(ع) ، و مصیبت های اهل بیت (ع)، شکیبائی آنان بر آزارها و کلمه ی اعلای خداوند را به مردم نشان می دهد و می آموزد (17).

3- اجر رسالت پیامبر (ص)

مجالس عزاداری اهل بیت(ع)، یک مجمع عظیم اسلامی و سمینار عالی شیعه است که به نام پیامبر(ص) و دودمانش تشکیل می شود و در آن به ریسمان خداوند و کتاب و سنت، دو اصل باقی مانده گران بهای پیامبر (ص) چنگ زده می شود و در این مجامع شیعیان جمع می شوند تا اجر رسالت را به دوستی دودمان پیامبر(ص) بپردازند و اهداف عالیه اهل بیت (ع) را زنده سازند(18).

4- آشنائی و پیوند دل ها با ائمه (ع) و فراگیری راه آن ها

مجالس عزاداری برای این است که دل های ما را با حسین بن علی (ع) و هدف آن بزرگوار نزدیک و آشنامی کند.
در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر (ص) پر جوش می کند و بسیار خوب است(19). (از این رو) ملت عزیز ما در ایام محرم و صفر باید روح حماسه ، روح عاشورائی، روح نترسیدن از دشمن، روح توکل به خدا و روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را درخودشان تقویت بکنند. از امام حسین(ع) مدد بگیرند. این مجالس عزاداری برای این است که دل های ما را با حسین بن علی(ع) و اهداف آن بزرگوار نزدیک و آشنا بکند، راه آنها را فرا بگیریم. یک عده کج فهم نگویند که امام حسین(ع) شکست خورد، نگویند امام حسین (ع) معنایش این است که همه ملت ایران کشته بشوند. کدام انسان نادانی ممکن است چنین حرفی را بزند. یک ملت باید از حسین بن علی(ع) درس بگیرد، یعنی از دشمن نترسد، به خود متکی باشد، به خدای خود توکل کند بداند که اگر دشمن با شوکت است، این شوکت ناپایدار است، بداند اگر جبهه ی دشمن به ظاهر گسترده و قوی است امام توان واقعی اش کم است(20).

5- منفور شدن فکر و راه یزید و یزیدیان عصر

سر این که سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت (ع) تولی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنان تبری بجوئید، برای آن است که طرز فکر معاندانِ ایشان، منفور شود و گر نه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنان را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بر بسته و قبرشان زباله دانی ای بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است(21). لعن و نفرین از بی داد بنی امیه (لعنت الله علیهم)، با آن که آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد ستم شکن است(22).
زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد نگفت: خدایا مرا فقط از فرعونیان نجات بده بلکه گفت: « رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین»(23).
یعنی مرا از فرعون و فرعونیان که طرفداران سنت سیئه و رفتار ناپسند او هستند نجات بده(24).
آنچه مورد اعتقاد سالار شهیدان (ع) بود و بر همان مبنا، مبارزه خود را بنا کردند و قیام کردند این بود که در نظام هستی حق پیروز است ، خواه از قدرت مادی برخوردار باشند یا نه و نیز باطل محکوم به شکست است. آنچه مبنای امویان بود و بر همان مبنا حکومتشان را بنا کردند ، این بود که هر که قدرت مادی دارد پیروز است، خواه با حق همراه باشد یا نه و گر نه محکوم به شکست است؛ هر چند حق باشد.
این دو طرز فکر که همراه بوده و هست، از دو نوع جهان بینی نشأت می گیرد، کسی که جهان را در ماده خلاصه می کند و اصالت را به ماده می دهد، هر جا جریان طبیعت، بیشتر حضور داشت آنجا محو قدرت تلقی می شود و در آن محور قیام و قعود و عزل و نصب و عزت و ذلت دور می زند ولی کسی که جهان بینی را بر اساس حقیقت هستی تنظیم کرده است، اصالت را به معنا می دهد، و در محور حق حرکت می کند ، این گروه حق محورند در قبال دیگران که ماده محورند.
خلاصه آنکه در جهان هستی ، باطل نه اثری دارد و نه دوامی، سراسر جهان بر اساسِ حکومتِ حق تنظیم شده است و نیز در جریان حکومت ها، حق باطل را سرکوب می کند و سخن مومنان جنگجو نیز همین است، «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله»(25). بر این مبنا اگر حق با کسی بود، وی از تنهائی یا کمی یاری کننده وحشتی ندارد، بلکه همه ی تلاش او در این خلاصه می شود که حق را بشناسد و نیز در شناخت حق محقق باشد، نه مقلد و پس از شناخت حق به خود حق ، متصف و متحقق شود اگر متحقق به حق شد، یقیناً ثابت و پیروز است و هرگز شکست نمی خورد و باید از باطل بپرهیزد و پس از شناخت باطل، قهراً آن را سرکوب خواهد کرد.
تفکر مردان حق این است که جهان در محور طبیعت خلاصه نمی شود و نیز اگر بطلانی است فقط در قلمرو حرکت و ماده است اما کسانی که می گویند « ما هی الا حیاتنا الدنیا یموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر» (26) محصول معرفت شناسی حسی و تجربی آنها این است که جهان آفرینش جز ماده و طبیعت چیز دیگری نیست (27).

6- حسینی منش شدن ، ظلم نکردن و نپذیرفتن ظلم

مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق (ع) و به سفارش ائمه هدی(ع) (بر پا شده است) ما که این مجالس عزا را بر پا می کنیم، داریم همان مسئله را می گوئیم، ایستادگی در مقابل ظلم. ما (قضیه کربلا را) زنده نگه داشتیم، خطبای ما قضیه کربلا را زنده نگه داشتند، قضیه مقابله یک دسته کوچک- با ایمان بزرگ- در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ.
این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید، اشتیاق به شهادت را همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می گرداند. چون اشک، رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می دهد. از این رو انسان حسینی منش، نه ستم می کند و نه ستم می پذیرد.
این که عده ای به فکر ظلم کردن یا ظلم پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست و گر نه شیعه خاص حسین بن علی(ع) نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد. آن کسی که ظلم پذیر است اموی مسلک است، چنانکه ظالم هم اموی صفت است هر چند که زمزمه، « یا حسین(ع) » بر لب داشته باشد(28).

7- فراموش نکردن ارزش ها

اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که حسین حسین می کنید و به سرتان می زنید چه می خواهید بگوئید؟ باید بگوئیم ما می خواهیم حرف آقایمان را بگوئیم. ما هر سال می خواهیم تجدید حیات بکنیم:«یا ایها الذین آمنوا استجیبوا الله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»(29)
باید بگویئم عاشورا روز تجدید ما است. در این روز می خواهیم در کوثر حسینی شنا کرده ، پاک و بی آلایش شویم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو دهیم، خودمان را از نو زنده کنیم، مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر ، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق در ما فراموش بشود، نمی خواهیم روح فداکاری در راه حق، در ما بمیرد. این فلسفه عاشورا است، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی (ع) بخشیده شدن ! گناه بکنیم بعد در مجلسی شرکت بکنیم و بگوئیم گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقتی بخشیده می شود که روح ما پیوندی بخورد با روح حسین بن علی(ع)، اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده می شود. ولی علامت بخشیده شدنش این است که دیگر دنبال آن گناه نمی رویم. اما (اینکه وقتی) از مجلس حسین بن علی (ع) بیرون (می) رویم و دوباره دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی (ع) پیوند نخورده است (30).

فصل سوم : ثمرات عزاداری

شرکت در مراسم مذهبی و عزاداری ها، ثمرات بسیاری دارد از جمله:

1- حفظ مکتب اسلام

گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. لذا در روایت هست: کسی که (خودش) گریه بکند یا (دیگری را) بگریاند یا خودش را به صورت گریه دار(در آورد) جزایش بهشت است، برای آن است که حتی آن (کسی) که به صورتش ، یک حال حزن می دهد و صورت گریه دار به خودش می دهد این (فرد) دارد نهضت را حفظ می کند، نهضت امام حسین (ع) را حفظ می کند بی خود نبود که مامورین ساواک رضاخان، تمام مجالس عزاداری را قدغن کردند رضا خان همچون نبود که (در) اصل و اساس مخالف با این مسائل بشود، رضا خان مامور بود، مامور بود برای آنهائی که کارشناس بودند آنهائی که ملتفت بودند مسائل را ، دشمن های ما که حال ملت ها را مطالعه کرده بودند، می دیدند که تا این مجالس هست و تا این نوحه سراهایِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست، نمی توانند به مقاصد خودشان برسند(31).

2- تطهیر جان و تهذیب نفس:

(ازفوائد دیگر) حضور در مراکز مذهبی، اثر شگرف آن در تطهیر جان و تهذیب نفس است. قرآن کریم در مورد این مراکز می فرماید: که در آنجا مردمانی هستند که تطهیر ضمیر و صفای دل را دوست می دارند.«فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المتطهرین»(32) (33).

3- آشنائی با جهان بینی و معارف توحیدی و نشر معارف اهل بیت در بین مردم

اگر به هیچ یک از اینها دست نیافت ، دست کم از همنشینی با عالمان بر خوردار می شود و مشکلاتش را در حضور آنان رفع می کند یا گرفتار مشکلات تازه نمی شود (34).
(ازجمله دیگر فوائد) شرکت در مراسم مذهبی و عزاداری سالار شهیدان (ع) می توان به این فرمایش حضرت امام حسین (ع) (اشاره کرد که) فرمودند:
« من اتانا لم یعدم خصله من اربع: آیه محکمه و قضیه عادله و اخا مستفاداً و مجالسه العلماء» (35).
کسی که به سوی ما بیاید – یعنی در مجالس مذهبی حضور یابد- کتاب های مربوط به ما را بخواند و سنت و سیرت ما را بیاموزد، از (چند ) فائده بهره مند می شود ( یکی از آنها اینکه) با آیات محکم الهی و جهان بینی و معارف توحیدی آشنا می شود(36).

4- آموختن داستان های عدالت آموز و تعدیل امور و قوا (37).

5- فراگیری آداب دوستی و برادری

« و اخا مستفاداً»
اگر ادراک او در مرحله ی پائین تری بود، هماهنگی اجتماعی و آداب برادری و دوستی و آئین داد و ستد را فرا می گیرد (38).

6- مجالست با علماء

« و مجالسه العلماء»
اگر به هیچ یک از اینها دست نیافت ، دست کم از همنشینی با عالمان بر خوردار می شود و مشکلاتش را در حضور آنان رفع می کند یا گرفتار مشکلات تازه نمی شود (39).

7- نشر معارف اهل بیت در بین مردم

مجالس عزاداری اهل بیت (ع) ، روح معارف را در دل های مسلمانان بر می انگیزد و علوم و دانش ها به برکت این مجالس، نشر می گردد و در صورتی که از روی اصول صحیح اجرا شود، می توان گفت بهترین مدرسه برای مردم عوام است که در آن به انوار حکمت ها به واسطه گفتار عالی پیشوایان آشنا می شوند و از این مجالس صدف های روشن پیشوایان را دریافت می دارند و به عبرت های گوناگون واقف می گردند و به احادیث و تفسیر و فقه آشنا می شوند و آنچه را لازم دارند و ناچارند بیاموزند، فرا می گیرند. بلکه این مجالس تنها مدرسه ای برای عوامِ مردم درتمام شهرهای اسلامی است (40).

8- بی اهمیت جلوه گر شدن مصائب و دردهای خود

اگر انسان به یاد مصیبت اهل بیت (ع) بیفتد، در مقابل مصائب دیگر ، تسکین پیدا می کند و در برابر اندوه های دیگر تسلی داده می شود زیرا مصائب دیگر در مقابل مصائب اهل بیت(ع) بی اهمیت جلوه می کند و اگر انسان به یاد مصائب آنها باشد، دردها و رنج های خود را فراموش می نماید، چنان که در رثای ائمه (ع) به این موضوع اشاره شده است:
« انست رزیتکم رزایانا التی
سلفت و هونت رزایانا الآتیه »
یعنی ای دودمان پیامبر (ص) ، مصائب شما دردهای گذشته ما را فراموش ساخت و مصائب آینده ی ما را آسان گردانید (41).
(البته باید توجه داشت که ) هر حادثه تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان (ع) اشک ریخت، نه آن که افراد داغ دیده، برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش ، اشک بریزند و ندبه نمایند (چه اینکه) بین این دو گونه عزاداری فرق وافر است! زیرا محصول یکی، تعزیت برای حضرت امام حسین (ع) است و نتیجه دیگری تسلیت برای خود هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد (42).

فصل چهارم : عزاداری از دیدگاه روایات

احادیث ائمه معصومین (ع) در مورد عزاداری
ائمه اطهار (ع) طبق احادیثی که در کتب معتبر شیعه موجود است سفارش زیادی روی بر پائی این جلسات عزا و زیارت قبور منورشان داشته اند. شیعیان هم که همه دستورات اسلام اعم از اصول و فروع و اخلاق را از ائمه می گیرند به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این مجالس و روضه و مصیبت را از صدر اسلام تا به امروز برپا نموده اند و در آینده هم بر پا خواهند نمود، که به تعدادی از این احادیث در این جا می پردازیم:

1- حضرت علی (ع) فرمود:

« ان الله تبارک و تعالی اطلعَ الی الارض فاختارنا و اختار لنا شیعهً ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئک منّا والینا».
خداوند بزرگ وقتی که عنایت و توجه به زمین نمود ما را به عنوان اولیاء خود برگزید، و برای ما هم پیروانی (شیعیانی) جهت یاری ما انتخاب کرد که آنان در شادی ما شاد و در غم ما محزون می باشند و اموال و جان خویش را در راه ما می بخشند اینان از ما هستند و به سوی ما باز خواهند گشت (43).

2- امام حسین (ع) فرمود:

« قولوا لاولیائنا یهتمون فی اقامه مصائبنا».
به دوستان و شیعیان ما بگوئید : در اقامه و بر پائی (مجالس) عزا و مصیبت های ما همت و کوشش نمائید (44).

3- امام جعفر صادق (ع) به فضیل فرمود:

« عن ابی عبدالله (ع) قال: قال لفضیل: تجلسون و تحدّثون ؟ قال: نعم جعلت فداک، قال: ان تلک المجالس احبها فاحیوا امرنا یا فضیل! فرحم الله من احیی امرنا یا فضیل من ذکرنا و اذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب له ذنوبه و لو کانت اکثر من زبد البحر»
آیا مجالس حدیث دارید؟ فضیل گفت: بله، فدای شما شوم. امام (ع) فرمود: این مجالس را دوست دارم ، پس دستورات ما را (با این مجالس) زنده کنید. ای فضیل، خدا رحمت کند کسی که سخن ما را زنده کند، ای فضیل کسی که مصائب ما را بگودید یا برایش بگویند سپس از چشمش به اندازه بال پشه اشکی خارج شود، خداوند گناهان او را می بخشد اگر چه از کف دریا بیشتر باشد (45).

4- امام رضا (ع) فرمود:

« من یذکر مصابنا و بکی لما ارتکب منا کان معنا فی درجاتنا یوم القیامه، و من ذکر بمصابنا فبکی و ابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون و من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب».
کسی که مصائب ما را بیان کند و بر آن بگرید، روز قیامت با ما می باشد. و کسی که مصیبت های ما برایش بیان شود و بگرید یا بگریاند روز قیامت که همۀ چشم ها گریان است، چشم او گریان نخواهد بود. و کسی که در مجلسی که احادیث و سخنان ما بیان می شود بنشیند روز قیامت که همه دل ها مرده خواهد بود دل او زنده است (46).

5- امام محمد باقر (ع) فرمود:

« من دمعت عینه فینا دمعه لدمٍ سُفکَ لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لاحدٍ من شیعتنا بَوَّاَهُ الله تعالی فی الجنه حُقبا».
هر کس در راه ما به خاطر خونی که از ما ریخته شده است، یا حقی که از ما به تاراج رفته، یا پرده آبروی و حیثیتی که از ما و یا یکی از شیعیان ما دریده گشته، قطره اشکی بریزد خداوند سبحان پاداش او را سال های زیاد در بهشت قرار خواهد داد (47).

6- امام جعفر صادق (ع) فرمود:

« نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همّه لنا عبادهٌ و کتمان سرِّنا جهادٌ فی سبیل الله ، ثم قال علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذَّهب».
نفس شخص اندوهگین به خاطر ظلمی که بر ما شده است تسبیح (سبحان الله گفتن) و ذکر است. و اندوه او به خاطر ما عبادت است. و پوشاندن اسرار ما جهاد در راه خدا است، سپس فرمود: لازم و زیبنده است که این حدیث با طلا نوشته شود (48).

7- اما جعفر صادق (ع) فرمود:

« عن ابی عبدالله قال : قال لی: یا اباعماره انشدنی فی الحسین بن علی. قال فانشدته فبکی ثم انشدته فبکی قال: فوالله ما زلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار. قال : فقال: یا اباعماره من انشدنی الحسین بن علی (ع) شعراً فابکی خمسین، فله الجنه، و من انشد فی الحسین شعراً فابکی ثلاثین، فله الجنه ، و من انشد فی الحسین شعراً فابکی عشرین، فله الجنه ، و من انشد فی الحسین شعراً فابکی عشره، فله الجنه ، و من انشد فی الحسین شعراً فابکی واحداً، فله الجنه ، و من انشد فی الحسین شعراً ، فله الجنه ، و من انشد فی الحسین شعراً فتباکی، فله الجنه.
ابوعماره گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: درباره ی امام حسین (ع) برای من شعر بخوان. من هم شعر خواندم، امام صادق (ع) گریه نمود. دوباره شعر خواندم امام(ع) مجدداً گریه نمود. بعد ابوعماره گفت: هر وقت برای امام (ع) شعر می خواندم آن حضرت چنان گریه می نمود که صدای گریه اهل بیت امام (ع) را هم از درون منزل می شنیدم.
بعد امام صادق (ع) فرمود: ای ابو عماره هر کس درباره ی امام حسین (ع) شعر بگوید و 50 نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است.
و هر کس درباره ی امام حسین (ع) شعر بگوید و 30 نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است. حسین (ع) شعر بگوید و 20 نفر یا 10 نفر و یا یک نفر را بگریاند، پاداش او بهشت خواهد بود.و هر کس درباره ی امام حسین (ع) شعر بگوید و خود بگرید و یا حالت عزا به خود بگیرد، مزد او بهشت می باشد (49).

8- حضرت محمد (ص) فرمود:

« لمّا اخبر النبی (ص) ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاء شدیداً، و قالت یا ابت متی یکون ذلک؟ قال فی زمان خال منی و منک و من علیٍ، فاشتد بکاءهاو قالت: یا ابت فمن یبکی علیه؟ و من یلتزم باقامه العزاء له؟
فقال النبی : یا فاطمه، ان نساء امتی یبکون علی نساء اهل بیتی، و رجالهم یبکون علی دجال اهل بیتی، و یجددون العزاء جیلاً بعد جیلٍ، فی کل سنهٍ. فاذا کان القیامه تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کل من بکی منهم علی مصاب الحسین اخذنا بیده و او خلناه الجنه.
یا فاطمه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه» (50).
هنگامی که رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) و مصائبی که بر آن حضرت وارد می شود برای حضرت فاطمه (س) بیان کرد، حضرت فاطمه (س) گریه شدیدی نمود بعد از پیامبر (ص) سئوال نمود، پدرم این واقعه در چه زمانی است؟
پیامبر خدا (ص) فرمود: در زمانی این حادثه واقع می شود که من و تو و علی(ع) نیستیم، گریه حضرت فاطمه(س) بیشتر شد و فرمود: پدرم پس چه کسی بر حسینم گریه خواهد کرد؟ و چه کسی مجالس عزا برای پسرم بر پا می کند؟
رسول خدا (ص) فرمود: ای فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بیتم گریه می کنند و مردان امتم بر مردان اهل بیتم گریه می کنند. و این عزاداری را هر سال بر پا می کنند. (و پاداش این عزاداری ها این است که) روز قیامت تو برای زنان امتم شفاعت می کنی و من هم برای مردان، و هر کس از امت من بر مصیبت حسین(ع) گریه کرده باشد، این چشم روز قیامت خندان است و بشارت بر او به نعمت های بهشتی باد.

9- امام جعفر صادق (ع) فرمود:

راوی می گوید: ما گروهی از مردم کوفه در حضور امام صادق (ع) بودیم، جعفر بن عفان که شاعر بود به محضر امام (ع) او را نزدیک خود قرار داد. بعد امام (ع) فرمود: ای جعفر، شاعر گفت: بله خداوند مرا فدای شما کند.
امام (ع) فرمود: اطلاع به من رسیده که شما شعر خوب درباره ی (جدم) امام حسین (ع) می گوئی؟ جعفر گفت: بله.
امام (ع) فرمود: برایم شعر بخوان.
شاعر گفت: من شعر خواندم، امام (ع) و اطرافیان شروع به گریه نمودند، بعد امام صادق (ع) فرمود:
« یا جعفر والله لقد شهدت ملائکه الله المقربون ههنا یسمعون قولک فی الحسین (ع) و لقد بکوا کما بکینا و اکثر، و لقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک.
فقال (ع): یا جعفر الا ازیدک؟ قال: نعم یا سیدی. قال (ع): ما من احد ، قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفر له» (51).
ای جعفر به خدا قسم ، فرشتگان مقرب خداوند اینجا شاهد بودند و شعر تو را درباره ی امام حسین (ع) شنیدند، همان طوری که ما گریه کردیم، فرشتگان هم گریستند بلکه آنها بیشتر از ما گریه کردند. و خداوند پاداش تو را بهشت کامل قرار داد و گناهانت را بخشید.
بعد امام (ع) به جعفر فرمود: می خواهی ثواب بیشتر برایت بیان کنم؟
جعفر گفت: بله.
امام (ع) فرمود: هر کس درباره ی امام حسین (ع) شعر بگوید و بگرید و بگریاند خداوند بهشت را بر او واجب خواهد نمود و گناهانش را می بخشاید.
منابع و مآخد :
فرهنگ فارسی / دکتر محمد معین/ انتشارات امیرکبیر/چاپ هجدهم/سال 1380.
کتاب و فرهنگ معاصر عربی به فارسی
بحار الانوار/ علامه محمد باقر مجلسی/ انتشارات دارالکتب الاسلامیه/ 110 جلدی.
لغت نامه دهخدا/ علی اکبر دهخدا/ تهران 1377/ دانشگاه تهران.
حماسه و عرفان/ آیت الله جوادی آملی/ مرکز نشر اسراء/ چاپ ششم/ اسفند 1384.
صحیفه نور/امام خمینی/ موسسه تنظیم نشر و آثار امام خمینی/ چاپ چهارم / 1385.
فلسفۀ شهادت و عزاداری امام حسین علیه السلام
حماسه حسینی/ استاد شهید مرتضی مطهری/ انتشارات صدرا/ چاپ سی ام/ دی ماه 1380.
شکوفائی عقل در پرتو نهضت حسینی/ جوادی آملی/ مرکز نشر اسراء/ چاپ سوم/ آذرماه 1384.
منتهی الآمال/ شیخ عباس قمی/ انتشارات هجرت/ چاپ یازدهم.
امالی شیخ مفید/ محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی/ بنیاد پژوهشهای اسلامی/ آستان قدس رضوی/1364.

پی نوشت ها :

1 - صحیح ترمذی، ج2، ص 307، کنزالعمال، ج6، ص 221، فضائل الخمسه، ج3، ص 262، مستدرک الصحیحین، ج3، ص 177 و اسدالغابه، ج2، ص 19 و ص 130.
2 - فرهنگ فارسی محمد معین، ج 2 ص 2298
3 - کتاب و فرهنگ معاصر عربی به فارسی، آذرتاش آذر نوش ، ص 473
4 - لغت نامه دهخدا ج10 ص 15857
5 - بحار الانوار ج 10 ص 114
6 - الشوری/23 .
7 - فرقان/ 57.
8 - آل عمران/ 146.
9 - مریم / 41.
10 - مریم/ 16.
11 - التکویر/ 1 تا 5.
12 - التکویر/8و9.
13 - حماسه و عرفان، آیت الله جوادی آملی، ص 310
14 - صحیفه نور، ج8، ص 69.
15 - حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج1، ص 81.
16 - صحیفه نور، ج 10، ص 217.
17 - فلسفۀ شهادت و عزاداری امام حسین علیه السلام، ص 112.
18 - همان صص 110-111
19 - فرازهائی از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 17/3/1373
20 - همان ، تا ریخ 10/4/1371
21 - حماسه و عرفان، صص 310-311.
22 - صحیفه نور، ج 21 ،ص 173.
23 - تحریم/ 11.
24 - حماسه و عرفان، ص 311.
25 - بقره/ 249.
26 - جاثیه/24.
27 - شکوفائی عقل در پرتو نهضت حسینی، جوادی آملی، صص 55-60 .
28 - حماسه و عرفان، صص 311- 312.
29 - انفال/24.
30 - حماسه حسینی، ج 1، صص 187-189،آئین عزاداری، صص 35-43.
31 - صحیفه ی نور، ج 10، ص 31.
32 - توبه /8.
33 - شکوفائی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 249.
34 - همان، ص 247.
35 - بحار الانوار، ج44 ، ص 195 و شکوفائی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 247.
36 - همان، ص 247.
37 - همان، ص 247.
38 - همان، ص 247 .
39 - همان، ص 247.
40 - فلسفه شهادت و عزاداری، صص 113-114.
41 - همان، ص 115.
42 - شکوفائی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 234 و آئین عزاداری، صص 43-47.
43 - بحارالانوار ج 44 ص 287
44 - منتهی الآمال وداع حضرت علیه السلام با اهل بیت خویش
45 - بحارالانوار، ج44،ص 282.
46 - بحار الانوار، ج44، ص 278.
47 - امالی، شیخ مفید، مجلس 22، ح 5.
48 - امالی، شیخ مفید، مجلس 40، ح3.
49 - بحار الانوار، ج 44، ص 282.
50 - بحار الانوار، ج 44، ص 293.
51 - بحار الانوار، ج 44، ص 283.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد